شعر
شعر مادر بزرگ
شعر نیمایی اثر نیما قطبی ( مجموعه شعر طنز )
شعر نیمایی اثر نیما قطبی ( مجموعه شعر طنز )
شعر اول : تهران
تهران شهریست داغون و خفن گویا نامیست بزرگ ، رنگ کفن !
کربن دی اکسید هم هس تو هواش ضرر کردی گر ندیدی تو داش !
پرایده از هر ده ماشین نه تاش گر نداری که هیچ ، داری باش !
ترافیک تهران هست همچون بلا نسبت یه گُردان بُز کم جون !
یه جاییش هتل شیش استار داره یه جاش حتی توالت عمومی نداره !
یه جا فرهنگیه داره نقالی یه جا حراجیه ، داره بقالی !
خبر اینه ، یهو شهردار گفت: شروندان بدویید پیاز شد مفت !
یهو همه مثل مغول هجوم می آرن بخاطر پیاز تا صبح بیدارن !
فک کن یکی بگه روغن رایگان آتیش میگیره اونجا مثل پادگان !
حالا وللش داشی بچسب به دماش صد و بیس درجه صیف و صفرم شتاش !
اگه دیدی فرار کن تو الان اگه ندیدی سریع ببین عین فلان !
شعر دوم : آیفون
یه زمانی داشتش این، دک و پزی حالا پیدا می‌شه دست هر بزی!
البته امکاناتش تعریفی نداش آخه صد گوشی بود فقط بجاش!
قیمت برنامشم خدات تومانه فک می کنن پولداری و صد گمانه!
از حشیشی تا دکتر ملّت آیفون دارن خوب این ینی ذلّت!
مدلاشم که روز به روز عینهو تاکسی اس بیستو نه میاد بعدم اسِِِ سی!
مگه سیب گاز زده هم شد لوگو ؟ باشه لوگوش عالی، اصن اون زورو !
مدل طلاییش هم اومد آخه به ما چه گوشیت چیه؟ آیفونه! خونمم تو باغچه!
یارو میگه احمقم، بچِّه ام، گاوم آیفون دارم الان اولاغم!
می خواد پز بده میگه نازکه میگم تکون بده شاید کلف شه!
بعدشم میگه گوشیم آیفونه، تاچه منم میگم آفرین جاییزت یه ماچه!
زوروووو ! اثر علی مبشری ( شوخی های جالب با سرود ها و شعر های فاخر ! )
سرود اول : نام جاوید زورو
ای زوروو ای مرد پرجرئت
ای شمشیرت تیغه ی قدرت
دور از تو فکر گارسیا
پاینده مانی و زیبا
ای ی ی ی
شنل و کلاه و شمشیر و شلاقت
جان تو فدای جان پاک مردم است
اسب تو نیز قهرمان است
دور از ما نیز او با تو است
در راه شهر
کی ارزشی دارد این اسب ما
پاینده باد جان زوروو ی ما
سرود دوم : ای زورو ای مرد پرجرئت
ای زوروو ای مرد پرجرئت
ای شمشیرت تیغه ی قدرت
دور از تو فکر گارسیا
پاینده مانی و زیبا
ای ی ی ی
شنل و کلاه و شمشیر و شلاقت
جان تو فدای جان پاک مردم است
اسب تو نیز قهرمان است
دور از ما نیز او با تو است
در راه شهر
کی ارزشی دارد این اسب ما
پاینده باد جان زوروو ی ما
تبليغات
